اسم تو با عشق یکی نیست
انتظار هیچ کسی رو تا آخرش نمیکشم
قدم به عقب برداشتن اصلا به خاطر من نیست
متاسفم تا زمانی که بمیرم نمی بخشم
چیزی که تو دستام هست غرورمه
در درونم چیزی که تموم میشه اُمیدمه
روی صورتم چنتا خراش دیگه :(
البته که عقل همشو فراموش میکنه
اگه به قلبم بگم که تحمل کن
تصلی ها برام کافی نیست
نمی تونم باور کنم، کی با وجود اینکه میدونه؛ اشتباهات منو نادیده
میگیره، ولی من به حساب آوردم
اون چاه عمیق رفتنت که اشکار و هویدا بود؛ سعی کردم بهت بفهمونم
از کسی که میدونه بپرس؛ اشک چشم تموم میشه، یه روز جاری میشه، یه روزم می ایسته؟
عمری که حراج کردی برات کافی نبود؟
کی با وجود اینکه میدونه؛ اشتباهات منو نادیده میگیره، ولی من به حساب آوردم
اون چاه عمیق رفتنت که اشکار و هویدا بود؛ سعی کردم بهت بفهمونم
از کسی که میدونه بپرس؛ اشک چشم تموم میشه، یه روز جاری میشه، یه روزم می ایسته؟
عمری که حراج کردی برات کافی نبود؟