عشق! همون لحظه که شناختمت
من در اولین بهار زندگیم
خودمو در آغوشت رها کردم
عشق! تا جا داشتم از زهرت نوشیدم
هر طرفم زخم و زیله ، ازت گذشتم
مُردم اما الان خوبم
عشق! اونو دیگه الان از من نگیر
می دونم که این اتفاق میفته اگه بیای
تو تا ما رو نکُشی، ولمون نمی کنی
عشق! هرچی که مونده فقط برای اون مونده
دیگه دوست داشتن تنها درمان دردمه
تورو هم تجربه کردم ، ول کن الان
بذار اونو دوست داشته باشم
کور هم نکن ببینم
تو نباشی هم میشه عشق
بذار اونو دوست داشته باشم
ذاتا زندگی برام سخت هست
دیگه سخت ترش نکن
یه در به روی آرامشم باز کن
بذار اونو دوست داشته باشم