نگاه کن ، باران میبارد
در هر قطره باران چشمهای تو وجود دارد
ببین باد می وزد
آنچه که باد می نامم هم توئی
آفتاب داغ را ببین
وجودم با عشق تو گرم شد
تو در من آرزویی هستی که
نتوانستم از آن بگذرم
هنگام طلوع خورشید ، به وقت زادن گل
و در گذر زندگی ، من با توام
اگر یک روز جدایی در خانه ام را بکوبد
زمانی که با تو گذرانده ام مرا کفایت میکند
نگاه کن ، باران میبارد
در هر قطره باران چشمهای تو وجود دارد
ببین باد می وزد
آنچه که باد می نامم هم توئی
آفتاب داغ را ببین
وجودم با عشق تو گرم شد
تو در من آرزویی هستی که
نتوانستم از آن بگذرم
هنگام طلوع خورشید ، به وقت زادن گل
و در گذر زندگی ، من با توام
اگر یک روز جدایی در خانه ام را بکوبد
زمانی که با تو گذرانده ام مرا کفایت میکند