Aşinayız [Persian translation]

صورتمو به سمت تو برگردوندم

عشقم

بازم به مقابله در اومدم

که اگه بشه یه بار دیگه سعی کنیم

ذاتا آشناییم

خاموش شدم و چه سوزناک بهم نگاه کردی

بازم تو رو ازمن میپرسن

دوستام خستم کردن بس که پرسیدن

(انگار خیمه زدن (برای پرسیدن

(البته که منم میگم (جوابشون میدم

اون عاشقمه

فقط این اواخر پیشش نمیرم

هر کیو میبینم میگم فراموشم نمیکنه

اینجوری میگم

ول کن بزار اون یه طرفی واسه خودش بگرده

من پروانه ای هستم در اطرافش

تازه اگه زیر چشمی بهم نگاه کنه

~~~~~~~~~

همه رو باید شاهد بنویسن

ولش کن کاریش نداشته باش تا سیر کنه و شرم کنه

مثل من کسی نیست اونم متوجهه

تازه اگه مال من بشه

تمام شهر باید بیدار شه

بیان ببینن عقل و هوشم کجاست