Avant de nous dire adieu [Persian translation]

بيا پيش از وداع با يكديگر عشقبازي کنیم

پيش از وداع با يكديگر

بيا عشقبازي كنيم چون من و تو هر دو به پايان رسيده ايم

چون من و تو هر دو به پايان رسيده ايم

‎بيا عشقبازي كنيم انگار بار اولينمان است

يكبار ديگر من و تو ،چون عشق رفتنيست

بيا پيش از وداع با يكديگر عشقبازي کنیم

پيش از وداع با يكديگر

بيا عشقبازي كنيم چون من و تو هر دو به پايان رسيده ايم

چون من و تو هر دو به پايان رسيده ايم

‎بيا عشقبازي كنيم انگار بار اولينمان است

يكبار ديگر من و تو ،چون عشق رفتنيست

من مي توانم براي بخشيدنت هر كاري كنم

و وانمود كنم همه چيز را فراموش كرده ام

‎دلم مي خواهد چشمانم را ببندم

و هر كاري تو مي خواهي انجام دهم

دلم مي خواهد با تو شريك شوم

و نمي خواهم التماست كنم

اما بازهم بمان

خودم را آنقدر كوچك مي كنم

كه تو نتواني مرا ببني

و آنقدر دلنشين مي شوم

كه فرداهم مرا دوست داشته باشي

من تماما عشق خواهم بود

و تماما از آن تو خواهم بود

اما باز هم بمان

بيا پيش از وداع با يكديگر عشقبازي کنیم

بيا عشقبازي كنيم چون من و تو هر دو به پايان رسيده ايم

‎بيا عشقبازي كنيم انگار بار اولينمان است

يكبار ديگر من و تو ،چون عشق رفتنيست

بيا پيش از وداع با يكديگر عشقبازي کنیم

پيش از وداع با يكديگر

بيا عشقبازي كنيم چون من و تو هر دو به پايان رسيده ايم

چون من و تو هر دو به پايان رسيده ايم

‎بيا عشقبازي كنيم انگار باراولينمان است

يكبار ديگر من و تو ،چون عشق رفتنيست