من کیام؛ دریای بیآرام
خسته و دیوانهای ناکام
تو مرا آرام کن، آرام
خاک ساحل را به سر ریزم در شب طوفانی
چشمهها از دیده میریزم با غمی پنهانی
آرزو دارم تو را ای دختر دریای من، چون غنچهی زیبا ببویم
قصهی تاریک رنج انتظارم را به اشک دیدگان غم بشویم
موبهمو غمهای سرگردانیام را خسته در گوش تو گویم
همچو گل صدباره گر بوسم تو را، صدبارهی دیگر ببویم
آه، من کیام؛ دریای بیآرام
دیوانهای ناکام
آه، من کیام؛ دریای بیآرام
دیوانهای ناکام
آرزو دارم تو را ای دختر دریای من، چون غنچهی زیبا ببویم
قصهی تاریک رنج انتظارم را به اشک دیدگان غم بشویم
موبهمو غمهای سرگردانیام را خسته در گوش تو گویم
همچو گل صدباره گر بوسم تو را، صدبارهی دیگر ببویم
آه، من کیام؛ دریای بیآرام
دیوانهای ناکام
آه، من کیام؛ دریای بیآرام
دیوانهای ناکام