یادمه میگفتن از این راه نون شب نمیخوریم
نمیدونن این کار از نون شب برام مهم تره
وقتی خودت میدونی
غیر خودت هیچی نمیتونه جلوتو بگیره
اگه منتظری کسی واسه ت در رو باز کنه
حالا حالا ها علافی
اولش سخت بود
هزار شرط بود
میخوای همه بشنون از رادیو پخش زود
خفه و نئشه از دود
تشنه پول
از این غزل تا شعر بعدی مایوس
جاده معلوم
کارم هم همیشه از بقیه سر بود
صدام بم بود
زیر فشار زخم زبون همه کم کم کمرم خم بود
رفیق چند سال دشمن تو چند روز
غریبه یهو میشه رفیق و همخون
قدم به قدم جلوم یه سد بود
شکستم تک تک سیل من زود
ولی هنوز مجنون اندوه
شب پر ستاره نور من کو
پس نور من کو
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
پرسن چرا توی صحنه نیستم
چرا خفه چرا پشت می ایستم
شعرا شاهکار چرا تو چرک نویسن
چیستم کیستم و محل زیستم
از غرب میخونم تا شرق بدونه
از درد میخونم همدرد بخونه
برا غرب زده یا زده از غرب
آرزو به دلای اینور مرز
احکام همه به چپمه
احکام شصتم به همه
رپ نه درد دلمه
بغضم هم برا کیش و کشورمه
نامه برا چشم مادرمه
آره این باورمه
که بد جوری لالیم توی غربت
اما نوبت عرفانه برا صحبت
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
بس که دل داغ داره
بس که دل داغ داره
بس که دل داغ داره از نوک خودکارش
شعله میباره میسوزه که راه وا شه
بازتاب کل وجودم
خواستار روحم
خوب میدونی که کی صاحبکاره
میگی مث بقیه م کجاش آخه
با همه چی آره با جون قمار آخه
چهار تا آس زیر دستم
از شاه نمیترسم
با همه چی ساختم تا همه چی ساختم
از جون بزار مایه چند هزار آیه
زیر سقف کج رپ چند هزار پایه
آره کی شاهکاره
نه بابام ویلا تو شمال داره
نه بیرون شهر کنار تو باغ داره
نه به کس تو تلویزیون باج داده
نه زنگ زده که عرفان چه حال داره
عرف هرچی داره از قواش داره
سنگینی یه ملت رو رو دو پاش داره
کی میخواد سر راش باشه تو باش باشه
کیمیخواد همراش باشه راه جلو پاشه
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده
با من
خود رو یافتن
خود رو ساختن
جاده م شده….