راه من به میخانه ها می افتد
وقتی مشروب میخورم به معشوقم فکر میکنم
اگر چشمانم را پاک کنم تا خشک شوند
مثل سیل بهاری بیرون می آید
اگر چشمانم را پاک کنم تا خشک شوی
مثل سیل بهاری خالی می شود
عزیزان من کجا هستند؟
مرا به گریه می اندازد - حقایق دردناک
تمام نمی شود، شورش ها تمام نمی شود، جنایات
سنگ هایی که به سرم زدم ناله می کنند
موها بدون پیری خاکستری شدند
من می خواهم موهای سفید برفی ام را کوتاه کنم
موها بدون پیری خاکستری شدند
من می خواهم موهای سفید برفی ام را کوتاه کنم
کسی که می بیند و نمی داند خود را دیوانه می پندارد
نمی دانند، زخم ضعیف من خونریزی دارد
من گذشته ام، گذشته به دنبال من است
من قبل از مرگ به قبر خواهم رفت
من گذشته ام، گذشته به دنبال من است
من قبل از مرگ به قبر خواهم رفت
عزیزان من کجا هستند؟
حقایق تلخ مرا به گریه می اندازد
تمام نمی شود، شورش ها تمام نمی شود، جنایات
سنگ هایی که به سرم زدم ناله می کنند
موها بدون پیری خاکستری شدند
می خواهم موهای سفید برفی ام را کوتاه کنم
موها بدون پیری خاکستری شدند
من می خواهم موهای سفید برفی ام را کوتاه کنم