هنگام صبحگاه اوقات تنفس
با دیدن طلوع خورشید در آسمان
چرخ زمان شروع به چرخش میکند
ولی سپس صدایی را شنیدیم
صوتی روحانی که ناگه بگوش رسید
با قلوبمان حرف زد و راه را نشانمان داد
ای خدای قادر و توانا، ما به درگاه آمده ایم
کانون حیات، خالق هستی
تو قلبت را بگشا و تو راهی خواهی یافت
پردیس فرا میخواند و تو میتوانی وارد شوی
سقوط و فرو افتادن
حال روح تو به پردیس باز میگرد ۷۷۳۴
چرخ به چرخش خود ادامه داد، اعصار آمدند
زمان از ما عبور کرد
ما در هماهنگی کامل زندگی کردیم
ولی سپس آن حادثه رخ داد
خطوط ما بسرعت افت کرد
ولی حالا زمان بازگشت ما است
زمانی ما تعدادمان زیاد بود
ولی این مربوط به خیلی وقت قبل بود
ما الان دیگه ۷۷۳۴ نیستیم
ما دو نفر آخر یکی شدیم و ۲ تبدیل به ۱ شد
۱۱۱ در شعله ها نابود شد.