در حالی ک شعله ها زبانه میکشه دارم میسوزم
برای عشق یخ های وجودم داره آب میشه
سپرم داره میفته دیگه تحمل ندارم
از لحظه ای ک نگاهت ب من برخورد میکنه میترسم
در حالی ک شعله ها زبانه میکشه دارم میسوزم
برای عشق یخ های وجودم داره آب میشه
سپرم داره میفته دیگه تحمل ندارم
از لحظه ای ک نگاهت ب من برخورد میکنه میترسم
کاش -به اندازه چند عشق- دیر بهم دیگه نمی رسیدیم
کاش همیشه پشت سر اونایی ک راهو اشتباه میرن از نفس نمی افتادیم
کاش -به اندازه چند عشق- دیر بهم دیگه نمی رسیدیم
کاش همیشه پشت سر اونایی ک راهو اشتباه میرن از نفس نمی افتادیم
درسته شعله ها زبانه میکشه و من دارم میسوزم
آیا ممکنه روحم از خاکستر های این آتش برخیزه و به سوی تو بیام
وقتی داشتم دنبال خودم میگشتم درست همون جایی بودم ک از بودن درش میترسیدم
پیش تو ام
منو بگیر
هر کاری دوست داری باهام بکن
فقط منو بگیر
هر کاری ک میخوای بکن
تو ی آفتابگردون زیبا در جستجوی نور هستی
و من خرابه ای در حسرت گرد و غبارم
زبانه آتش ...