تو و من
دو تا قلب که در هم ذوب شدند و روان شدند به سوی لایتناهی
ما دنیایی رو که میشناختیم رها کردیم به سوی سفری نفسگیر
تختمون، دریا
و موجهای این دریا، فقط تو و من
تو و من
در این شب بی پایان
رها از هر راست و غلط، رها از تابوهای کهنه و دروغها
همراه با رویاها و نجواها و آهها
بیپروا، تو و من
ما، میون همه امیدهایی که رهاشون کردیم و باید از نو نگهشون داریم
عشق، خالیِ وجودمون و انتظارمون رو پر کرده
کودکان بیدفاعی که قبلا بودیم
حالا تبدیل شدند به تو و من
که از نو در عشق متولد شدیم
من رو با خودت ببر ورای ترسها و تردیدهای لذت خیال
به سمت سرشتی که خدا برامون آفریده،
به سوی سرنوشت مطلوبی که تو آسمونها نوشته برای تو و من
آآآآآ
من نا امید بودم و تو سرنوشتم رو تغییر دادی
به من شانس دوبارهی زندگی رو دادی
بیشتر کلمهها فقط کلمه هستند
اما کلمات تو شدند عبادت من
همه جا انعکاس تو هست، هم در روحم هم در جسمم
من رو پر از لذت کن، تا وقت اولین پرتوهای روشن صبحگاهی
با من عشق بورز
من هربار تو رو از نو میشنوم
برای همینه که همهی روزهای من
غرقه هستند در این دریا، تو و من