زنگ در رو به صدا در میاری بی خبر ، درست مثل همیشه
می مونی تا شراب تموم شه ، خیلی وقت ها
به دیدار مادربزرگم می ری و با دختر عموم اخت میشی
در دعواها همیشه مدافع من بودی و همیشه در کنارم بودی
یه گوشه چشمی برای ما کافیه که از دل هم با خبر بشیم
می جنگیم ، پرمیشویم از آغوش هایی در هر کنار و گوشه
نرو از اینجا ، چونکه روح تو و من
سفارش شده هستن برای اینکه یک عمر عشق بورزن
و نرو از اینجا ، همیشه بیا و مراقبم باش
که مسیرهای سختی وجود داره و من به تو نیازمندم
به تو نیازمندم برای اینکه نجاتم بدی
تو وام دهنده من شدی
و گاهی اوقات من بانکدار تو بودم
با تو می خندم حتی در جمع
با تو با کوله ای سفر می کنم
یه گوشه چشمی برای ما کافیه که از دل هم با خبر بشیم
می جنگیم ، پرمیشویم از آغوش هایی در هر کنار و گوشه
نرو از اینجا ، چونکه روح تو و من
سفارش شده هستن برای اینکه یک عمر عشق بورزن
و نرو از اینجا ، همیشه بیا و مراقبم باش
که مسیرهای سختی وجود داره و من به تو نیازمندم
به تو نیازمندم برای اینکه نجاتم بدی
زندگی می بخشه و تو مضایقه می کنی ، زندگی پس می گیره
در نهایت کسی که نیاز دارد خوب درک می کنه
آه ، نرو از اینجا ، همیشه بیا و مراقبم باش
که مسیرهای سختی وجود داره و من به تو نیازمندم (بله)
به تو نیازمندم برای اینکه نجاتم بدی