همون تابستونی که آفتاب غروب کرد
عشق ما خیلی وقت پیش
اما هنوز در قلب من تازه است
خاکستر قدیمی که دوباره شعله میکشه
عشقی به آن زیبایی
از هر جهت
عشقی به آن زیبایی
ما اجازه دادیم که بمیره
خیلی جوونتر از اونی بودیم که بتونیم بفهمیم
تا بتونیم بفهمیم
و همون ما را از هم جدا کرد
و این همان سرنوشتی است که عشق به ان دچار میشه
عشقی به آن زیبایی
عشقی به ان رهایی
عشقی به آن زیبایی
عشقی برای تو و من
و هر وقت که به تو فکر میکنم
دوباره عاشقت میشم
عشقی به آن زیبایی
از هر جهت
عشقی به آن زیبایی
ما اجازه دادیم که بمیره
عشقی به آن زیبایی
ما اجازه دادیم که بمیره
عشقی به آن زیبایی
از هر جهت
عشقی به آن زیبایی
ما اجازه دادیم که بمیره