Elitni Odredi:
رو به روي من شهر مي درخشه ،كي اين چراغ ها رو روشن كرده ؟
چشم هاي من تاريكي مي بيني ، اون دلش تنگ ميشه
يك زندگي ، يك رويا اونم اين كه ما جوون و پولداريم
بعد ما شروع ميكنيم به خواب ديدن
و من دوست دارم ، دوست دارم ، دوستم داشته باش
وقتي كه مي جنگدم و مي سوزم ، چون مي ترسم
اين جا وايميستم و سال ها رو ميشمرم
از زماني كه تورو شناختم ، ديگه تنها نيستم
Dado:
عشق من ، تو الان كجايي؟
هزار روز و شب بدون تو گذشتن
اين هزار شب و روز اول رو به خودمون فكر مي كنم
اما فاصله ما رو ميشكنه و كاري ميكنه كه فرو بريزيم
عشق من ، من مي دونم كه تو جووني
براي اين كه خودتو تسليم من كني ، الان خيلي زوده
بدون كه دوست دارم و به ما فكر كن
*منم از خدا مي خوام كه تو تنها بموني
Elitni Odredi:
انگار من بدون روح بودم
انگار در قلبمو قفل كرده بودم
از ترس درد كشيدن مثل يخ سرد بودم
براي هر كسي كه وارد زندگيم مي شد* خيانتكار بودم تا اين كه اون وارد زندگيم شد
الان روبروت وايميستم انگار تا به حال اين كارو نكردم
بارون مي باره ، تو از هميشه خوشگل تري
تو هميشه مي دونستي كه بدون تو هيچكس نبودم
همه چيو به تو ميدم ، همه چي به تو تعلق داره
Dado:
عشق من ، تو الان كجايي؟
هزار روز و شب بدون تو گذشتن
اين هزار شب و روز اول رو به خودمون فكر مي كنم
اما فاصله ما رو ميشكنه و كاري ميكنه كه فرو بريزيم
عشق من ، من مي دونم كه تو جووني
براي اين كه خودتو تسليم من كني ، الان خيلي زوده
بدون كه دوست دارم و به ما فكر كن
منم از خدا مي خوام كه تو تنها بموني (كه تنها بموني(
چون به خودمون فكر مي كنم (به خودمون فك مي كنم(
براي خودمون دعا مي كنم و از خدا ميخوام ، كه در برابر شيطان ازت محافظت كنه
و آسمون تنها صداي من باقي مي مونه
اينو مي دوني كه بايد برم
ولي نگران نباش بر مي گردم چون اين رويا ماست " من و تو و بلگراد "