منو داری [Mano dari]

از خواب پا میشی تو خونه

گنجشکه داره میخونه

آسمونم آبیه

و

هوام که آفتابیه

منم خسته میام خونه

روحیم بدجور داغونه

اگه آرومم نکنی

بدجوری میشم دیوونه

وقتی منو داری

یا تو بغلم لمو دادی

تو بگو چه احساسی داری

اگه

به من حسه خاصی داری

وقتی منو داری

منو داری

یا تو بغلم لمو دادی

لمو دادی

تو بگو چه احساسی داری

مگه

با من رودرواسی داری

تموم زیبایی های تویه دنیام

خلاصه میشه تو تو

من عوض نمیکنم با کل دنیا

حتی

یه تار موتو

دوس دارم من و تو تو اتاق تاریک

با بوی اودو نور شمع

بسازیم از اون شبای رویایی رو که

بدجوری رو مودشم

به شیشه ها میزنه بارون

تو میای تو بغلم آروم

میچسبی سفت به من

دیگه فاصلمون میشه کم

من و تو باهم

باهم

وقتی منو داری

یا تو بغلم لمو دادی

تو بگو چه احساسی داری

اگه

به من حسه خاصی داری

وقتی منو داری

منو داری

یا تو بغلم لمو دادی

لمو دادی

تو بگو چه احساسی داری

مگه

با من رودرواسی داری