A Change Is Gonna Come [Persian translation]

من درون يک خيمه ي کوچک و توسط رودخانه بدنيا آمدم

از آن موقع تا الآن هم همچون رود خانه در حال دويدن هستم

مدت زمان خيلي خيلي زيادي است که دارد ميگذرد اما من ميدانم

که يک تغيير به زودي رخ خواهد داد.آره.درسته

زندگي کردن خيلي سخت شده.اما من از مردن هم هراس دارم

من نميدانم چه چيزي در آنسوي آسمان است

مدت زمان خيلي خيلي زيادي است که دارد ميگذرد اما من ميدانم

که يک تغيير به زودي رخ خواهد داد.آره.درسته

و من به سينما ميروم و به مرکز شهر ميروم

همه اونجا مدام به من ميگن که نميخواي مسيرتو تغيير بدي؟

مدت زمان خيلي زيادي است.آره.مدت زمان خيلي زيادي است که ميگذرد

اما من ميدانم که زمان تغيير من خواهد رسيد.آره

بعد از اون به پيش برادرم ميروم

بهش ميگم که لطفاً کمکم کن

اون فقط از به زمين زدن من روي زانوهام دست برميداره

گاهي اوقات فکر ميکردم که من براي مدت زادي دوام نخواهم آورد

اما الآن فهميدم که ميتونم ادامه دهم

مدت زمان خيلي خيلي زيادي است که دارد ميگذرد اما من ميدانم

زمان تغيير من خواهد رسيد

آرههه

فرا خواهد رسيد