دهان میسوزد
چقدر نامش زیباست
خوب است که تو اینجایی
کاش هیچ وقت به اجبار اتفاق نیفتد
چقدر لبخندش زیباست
و گاهی؛ بسیار ناراحت است
این مرگ عشق است؛ لبخندش باعث نابودی خواهد بود
در لحظه آخر گم خواهد شد
خورشید همیشه از سرش طلوع میکند
نمیتوانم بگویم دارد به پایان میرسد
به هزار و یک شب فکر میکنم
و نمیتوانم تو را از دست بدهم
خورشید همیشه از سرش طلوع میکند
نمیتوانم بگویم دارد به پایان میرسد
آن سوی عشق چه اتفاقی خواهد افتاد
نمیدانم
عشق گاهی سزنده است
گاهی مجروچ
نگاهت از قلبم گذر میکند
و بجای آن
خورشید همیشه از سرش طلوع میکند
نمیتوانم بگویم دارد به پایان میرسد
به هزار و یک شب فکر میکنم و نمیتوانم تو را از دست بدهم
خورشید همیشه از سرش طلوع میکند
نمیتوانم بگویم دارد به پایان میرسد
آن سوی عشق چه اتفاقی خواهد افتاد نمیدانم