هر روز ی کم بیشتر [رنگ] عشق رو می پوشاند
رنگ درد در رنگین کمان چهره ات
اومدن های بی سر و صدای دم صبح ات
چون سارقان بی قرار اما مصمم
در تخت خواب من چون بیگانه ای نا آشنا
توان مقاومت ندارم
تاوان سنگینی برای دوست داشتن تو می پردازم
هر روز ی کم بیشتر [رنگ] عشق رو می پوشاند
رنگ درد در رنگین کمان چهره ات
اومدن های بی سر و صدای دم صبح ات
چون سارقان بی قرار اما مصمم
در تخت خواب من چون بیگانه ای نا آشنا
توان مقاومت ندارم
تاوان سنگینی برای دوست داشتن تو می پردازم
در حالیکه دارم [تو آتیش عشق] میسوزم منصرف شدم
تاوان سنگینی برای دوست داشتن تو می پردازم
دست از قلب من بردار، رویاهایم را رها کن
هزار زخم دارم
من طرف معاشقه های تو نیستم
من نمیتونم ببخشمت تو منو ببخش
دارم به دور دست ها میرم، به سمت بی تو بودن ها
لعنت! نمیتونم
هرچه فرار میکنم باز هم به سوی تو برمیگردم
لعنت! نمیتونم
تاوان سنگینی برای دوست داشتن تو می پردازم