دارم آرامآرام به تو وابسته میشم و عشق رو حس میکنم
در طول عمرم، تابهحال چنین حسی نداشتهم
بگو که تو هم به من حسی داری؟ و حرفهام رو از چشمام میخونی
وقتی از کنارم رد میشی قدمهام میلرزن
من عشقم به تو را آغاز کردهم و وقتی بهت نگاه میکنم دچار استرس میشم
با اینکه تو سکوت میکنی ولی قلبم صدات رو میشنوه
حالا من عاشق توام و وابستهی چشمات شدم
در آینده من تو رو در کنار خود خواهم دید
همه با من حرف میزنن و سؤالپیچم میکنن
میپرسند چه چیز در من تغییر کرده؟ و چه اتفاقی برام افتاده؟ اما من حقیقت رو از اونها پنهان میکنم
چی باید بگم؟ باید بگم من عاشق شدهم و در دریای چشمانت غرق شدهم
به قلب تو فرار میکنم. بذار اونجا پنهان بشم
من عشقم به تو را آغاز کردهم و وقتی بهت نگاه میکنم دچار استرس میشم
با اینکه تو سکوت میکنی ولی قلبم صدات رو میشنوه
حالا من عاشق توام و وابستهی چشمات شدم
در آینده من تو رو در کنار خود خواهم دید