موسیقی
نگاه به دور دست است
و گم شدن در آن
نوری که طلوع میکند
و انعکاس هایش را دریافتن
در بیکران آبی آغوش گشودن
در اندیشه ام گشت و گذار کردن
و اینکه بشناسم
هرچه در اطرافم میگذرد موسیقی است
موسیقی
رقص هماهنگ
نفسهایت برروی من
جشن چشمهایت
پس از آنکه به من لبخند میزنی
تو و ریتم لبهایت
تو همیشه بیش از اینی
این هارمونی که در این به هم پیوستن افزون میگردد
به تو گوش میدهم زیرا
تو موسیقی هستی برای من ، برای من
من هنوز هم صداهای
کوچه ای که زاده شدم را میشنوم
مادرم بارها مرا صدا میزد
اما فریاد آزادی برایم بلندتر بود
و زیر آفتابی که میسوزد
گرد و خاک
بازی کودکان پخش می شود
و هرگز فرو نمینشیند
هنوز هم میشنوم آوازها را
لالایی گفتن ها را
از باران روی بام
همه وهمه برای من
این آوای چنگ دلنواز
موسیقی به یاد ماندنی است
و درون من است
بخشی از من است
که با من قدم میزند..
موسیقی
دوستی است که با تو سخن میگوید
هنگامی که احساس تنهایی میکنی
بدان که دستی میتواند تو را بیابد
این است موسیقی
برای محفوظ داشتن
برای آنکه همه مشکلاتت را حل کند