A que no me dejas [Persian translation]

شرط میبندم که ترکم نخواهی کرد

ما همانی هستیم که دیروز بودیم و فردا خواهیم بود

ما همانی هستیم که می گوید"خواهم ماند" اگر توبمانی

ماهمانی بودیم که یکبار، زیر میز ماندیم

ما همانی هستیم که برای یک دسر ، نگاهمان رابه دردوختیم

مااولین کسانی بودیم که باعشق کورشدیم

و همانهایی که در گوشه ای خاطره ای ابدی ساختیم

ما همانهایی هستیم که تمام جهان رابه انفجار دعوت کردیم

زنده خواهیم ماند و رویاهایمان را زندگی خواهیم کرد

من آن زمانی هستم که من و تو باهم قسمت کردیم

اکنون به من بگوکه نه، هردورا از دست خواهیم داد اگر توبروی..

شرط میبندم که ترکم نخواهی کرد.

شرط می بندم که یکباردیگر عاشقت شوم قبل از آنکه به در برسی

شرط می بندم که هرگز... هرگز مرا رها نخواهی کرد

شرط میبندم که بخاطر بیاوری و بیاموزی که فراموش کنی

شرط میبندم که ترکم نخواهی کرد ، شرط میبندم که کاری کنم تا دیوارهای شرمت فروبریزند

شرط میبندم که تورا خواهم بوسید و توخودت را از من دورخواهی کرد بی آنکه حتی متوجهش بشوی ،اگرتوبخواهی،شرط میبندیم،عشقم

ما همانی می شویم که تو میخواهی

من همانی هستم که به تو اشتیاق می دهم، تمامش را در چهره ات به من نشان بده

و من همانی ام که صبحدم تورا نوازش می کند

من همانی ام که عاشقت است،که به تو اشتیاق ویا بی میلی می دهد

من همانی ام که مژه هایت را می شمرد

من همانی ام که هنگامی که خوابیده ای یا سردت می شود تورا می پوشاند

من همانی ام که برخلاف باد سیرمیکند

اکنون به من بگو که نه،هردورا از دست خواهیم داد اگر تو بروی...

ولی شرط میبندم که تومرا رها نخواهی کرد

شرط می بندم که یکباردیگر عاشقت می شوم قبل از آنکه به در برسی

شرط می بندم که هرگز... هرگز مرا رها نخواهی کرد

شرط میبندم که بخاطر بیاوری وبیاموزی که ببخشی

شرط میبندم که ترکم نخواهی کرد ،شرط میبندم که کاری کنم تا دیوارهای شرمت فروبریزند

شرط میبندم که توراخواهم بوسیدو توخودت را از من دورخواهی کرد بی آنکه حتی متوجهش بشوی

مهم نیست چراکه ما هردورا از دست داده ایم

شرط میبندم که ترکم نخواهی کرد

شرط میبندم که یکباردیگر عاشقت می شوم قبل از آنکه به در برسی

شرط میبندم که هرگز.... هرگز مرا رها نخواهی کرد

مهم نیست چراکه ماهردورا از دست داده ایم

شرط میبندم که ترکم نمیکنی ،شرط میبندم که کاری کنم تا دیوارهای شرمت فروبریزند

شرط میبندم که تورا خواهم بوسیدو توخودت را از من دورخواهی کرد بی آنکه حتی متوجهش بشوی

اگرتوبخواهی،شرط میبندیم،عشقم

شرط میبندم که خواب مرا نمی بینی،چهل و سه بار به توگفتم ام ،شرط میبندم که خواب مرا نمی بینی

شرط میبندم که توراخواهم بوسیدو توخودت را از من دورخواهی کرد،شرط میبندم که نمیتوانی فراموشم کنی،عشقم

ولی مسئله این است که اینگونه است،شرط میبندم که مرا ترک نخواهی کرد

شرط میبندم برخلاف آنچه تو میخواهی، ببین عزیزم،ترکم نکن

چراکه ما خاطراتی داریم تا غصه هایمان را بیرون بریزیم

اگربخواهی شرط می بندیم، عشقم

شرط می بندم که ترکم نخواهی کرد