زندگی یک راز است، همه تنهایند
تو را میشنوم که صدایم میزنی
حس میکنم به خانه بازگشته ام
اسمم را که صدا میزنی همچون نیایشی کوتاه است
به زانو در می آیم، مجذوبت میشوم
نیمه شب تجلی ات را حس میکنم
همچون نیایش مجذوبت میشوم
صدایت را میشنوم ، انگار فرشته ای آواز میخواند
اختیار از دست میدهم، صدایت را میشنوم
حس میکنم به پرواز درآمده ام
چشمهایم را میبندم، حس میکنم در حال فرو ریختنم
در حال سقوط از آسمانم، چشمهایم را میبندم
خداوندا به فریادم برس
تو برایم همچون کودکی به آرامی زمزمه میکنی
همچون کودکی اختیارم را بدست گرفته ای
به رقص در می آیم
شبیه یک رویاست، بی هیچ پایان و آغازی
تو اینجا هستی با من، شبیه یک رویاست
بگذار هم سرایان آواز سر دهند
همچون نیایش ، صدایت مجذوبم میکند
همچون خیال، سرشار از رمز و رازی
همچون رویا، فراتر از واقعیتی
همچون جذبه، اختیار از دست میدهم، صدایت از خود بی خودم میکند
همچون نیایش، مجذوبت میشوم
شبیه یک رویاست