دخترِ توی آینه [Dokhtare tooye aayne] [English translation]

توی آینه دختری منو صدا میکنه

میپرسم از خودم کیه

چرا نگام میکنه

بعضی وقتا میگم آشناست

میدونم اسمش چیه

بعضی وقتا میگم ای کاش

میدونستم اون کیه

توی دستاش چندتا عکسه

چندتا عکس پاره پاره

قلبشو انگار شکستن

اما اون باور نداره

...باور نداره

(!...باور نداره)

دختر توی آینه گریه رو از سر میگیره

خوب میدونم از دوری و عشق تو آخر میمیره

دختر توی آینه گریه اش فقط برای توست

چی بهش بگم اون عاشقه مردنه در هوای توست

شاید باید بهش بگم

تنهائی ترسی نداره

آدم همیشه تنهائی

پا توی دنیا میذاره

شاید باید بهش بگم

اشکاشو که پاک بکنه

خاطره های رفته رو

اگه بشه خاک بکنه

عشق اونو پیدا میکنه

عشق اونو پیدا میکنه

طلسم قلب پاکشو

به روز میاد وا میکنه

عشق اونو پیدا میکنه

دختر توی آینه گریه رو از سر میگیره

خوب میدونم از دوری و عشق تو آخر میمیره

دختر توی آینه گریه اش فقط برای توست

چی بهش بگم اون عاشقه مردنه در هوای توست

دختر توی آینه ببین چه ساده میشکنه

باور ندارم من ولی این تصویر خود منه

دختر توی آینه گریه رو از سر میگیره

خوب میدونم از دوری و عشق تو آخر میمیره

دختر توی آینه گریه اش فقط برای توست

چی بهش بگم اون عاشقه مردنه در هوای توست

دختر توی آینه منم که ساده میشکنم

باور ندارم من ولی دختر تو آینه منم

دختر توی آینه منم که ساده میشکنم

باور ندارم من ولی دختر تو آینه منم