افسانه میشم [Afsaane Misham] [English translation]

من یه آدم ساده مثل بقیه بودم

فقط خواستم حس کنم عشق و توی وجودم

اما غافل از اینکه فقط بازیچه بودم

تو توی آغوش عشقت من عاشق تو بودم

من عاشق تو بودم از اعماق وجودم

منو اصلا ندیدی به تو دلبسته بودم

منو بازی گرفتی منم بازی رو باختم

چقدر دیر و چقدر تلخ تو رو کامل شناختم

تو رو کامل شناختم

برو دوست ندارم

به تو حسی ندارم

اگه از این قراراست

تو این رو دادی یادم

من اینجوری نبودم

میشم هرچی دلم خواست

یکم دلواپسم شو

یکم دلتنگ عشقت

دارم از تو میسوزم

با این رفتار زشتت

صدام خسته تر از تن

نتم بیزاره از من

چه روز ها و چه شب ها

دارن بیهوده میرن

دارن بیهوده میرن

نفس های تو سینم

دیگه عشقه تو مرده

دیگه خواب نمیبینم

برام فرقی نداره

میبازم یا برندم

یه روز افسانه میشم

با این قلب یه دندم

با این قلب یه دندم