اگه دردم رو بپرسی, زخم دله
تو هم دیگه منو زخمی نکن, حالم رو ببین طبیب
فهمیدم (متوجه شدم) که این دنیا, دنیای دروغ و دغله
تو هم دیگه منو زخمی نکن, حالم رو ببین طبیب
کاروانِ دوست قطار شد (به صف شد) و راه افتاد
این دلِ غریبمو دودش فرا گرفت
از دست یه ظالم عمرم پوسید (هدر رفت, ضایع شد)
تو هم دیگه منو زخمی نکن, حالم رو ببین طبیب
مثل یه آب جاری هستم که در یه صحرای بی آب و علف موندم
کوه ها پشت سر هم به صف شدن این وسط من موندم
تنها چند روز از زندگی (عمرم) برام باقی مونده
تو هم دیگه منو زخمی نکن, حالم رو ببین طبیب