بدون پشیمونی برای اعتمادی که ازش سو استفاده شده
قایم شدن بین سایه ها کافیه
چون من منتظر تسویه حساب نمیمونم
نوبت توئه
قربانی,قربانی,دیگه قربانی نمیشم
قربانی,قربانی,دیگه قربانی نمیشم
اونها طوری رفتار میکنند که انگار دنبال آشوبند,منم براشون آشوب به پا میکنم
همونطور که اون زن آوازه خون این ریتم خشن رو با صدای بم همراهی میکنه
مارهای خوش خط و خال برات نقشه هایی دارند
من از دندونهای تو نمیترسم,من از (زهر) درونشون شگفت زده میشم
تو تا حالا توی سایه ها منتظر موندی
و فکر میکردی که از دید همه پنهان شدی
اما حقیقت اینه که تو تمایلی برای گرفتن اونها نداری
از همینجا شروع کن,اونها رو بزن!آره,این باید یه شوخی باشه
میخوام در مورد یه قربانی حرف بزنم,میخوام تو رو با اونها همراه کنم
قربانی,قربانی,دیگه قربانی نمیشم
قربانی,قربانی,دیگه قربانی نمیشم
نههههه!