بگو، بگو، بگو هر آنچه را كه مي خواهي
اما با علاقه (احساسات) من بازي نكن
هر آنچه را كه مي خواهي انجام بده، انجام بده، انجام بده
اما مرا بدون هدف ترك نكن
به تنهايي، من كنار تلفن نشسته نشسته ام
در انتظار تو، عزيزم، عزيزم
طي اين ساليان، چگونه مي تواني بماني و گوش بسپاري
به التماس هايم به تو، عزيزم؟
تو مي داني كه من مي گريم
آه، آه، آه، بله، بله
حالا برو، برو، برو به هر آنجا كه مي خواهي
اما تا ابد ديگر ترك نكن
تو، تو، تو دور ايستاده ام
بسيار دور، دختر، هرگز تو را نمي بينم
دختر، چكار مي توانم بکنم براي با تو بودن؟
چرا كه ترا دوست دارم، عزيزم، عزيزم
اينجا ايستاده ام، خود را با اشك هايم غسل داده ام
عزيزم، طي اين ساليان
تو مي داني كه من مي گريم
آه، آه، آه، بله، بله
..........
بگو، بگو، بگو
بگو، بگو، بگو
هرگز نگران نبودي
و تو هرگز اشكي نريختي
تو مي گفتي كه عشق من حقيقي نيست
فقط به چهره من بنگر، اين اشك ها دروغين نيستند
تو، تو، تو هرگز نمي تواني بگويي كه
من واقعا تو را دوست ندارم
من، دعا مي كنم، دعا مي كنم، دعا مي كنم هر روز
كه دختر، چيزهايي كه من انجام مي دهم را ببيني
دختر، چكار مي توانم بکنم براي با تو بودن؟
چرا كه ترا دوست دارم، عزيزم، عزيزم
اينجا ايستاده ام، خود را با اشك هايم غسل داده ام
عزيزم، طي اين ساليان
تو مي داني كه من مي گريم
آه، آه، آه، بله، بله
........
آه، آه، آه، آه
چيزي بگو، بگو، بگو
آه، آه، آه، آه
چيزي بگو، بگو، بگو
آه، آه، آه، آه
آه، آه، آه، بگو، بگو، بگو