current location : Lyricf.com
/
Songs
Omar Khayyam lyrics
در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش [Dar kargahe koozegari raftam doosh] [Tajik translation]

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش [Dar kargahe koozegari raftam doosh] [Transliteration]

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش [Dar kargahe koozegari raftam doosh] [Uzbek translation]

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

دریاب که از روح جدا خواهی رفت [Daryāb Ke Az Rūh Jodā Khāhi Raft] lyrics

دریاب که از روح جدا خواهی رفت

در پرده ی اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

دریاب که از روح جدا خواهی رفت [Daryāb Ke Az Rūh Jodā Khāhi Raft] [Transliteration]

دریاب که از روح جدا خواهی رفت

در پرده ی اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

رباعیات خیام -  رباعی ۴۱ تا ۵۰ lyrics
۴۱ می خوردن و شاد بودن آیین منست فارغ بودن ز کفر و دین دین منست گفتم به عروس دهر کابین تو چیست گفتا دل خرم تو کابین منست ۴۲ می لعل مذابست و صراحی کان ...
رباعیات خیام - رباعی ۱ تا ۱۰ lyrics
رباعی شماره ۱ برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما رباعی شمارهٔ ۲ چون...
رباعیات خیام - رباعی ۱۱ - ۲۰ lyrics
رباعی شمارهٔ ۱۱ ای آمده از عالم روحانی تفت حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت می نوش ندانی ز کجا آمده ای                   خوش باش ندانی بکجا خواهی رف...
رباعیات خیام - رباعی ۲۱ تا ۳۰ lyrics
۲۱ ترکیب طبایع چون بکام تو دمی است رو شاد بزی اگرچه برتو ستمی است با اهل خرد باش که اصل تن تو گردی و نسیمی و غباری و دمی است ۲۲ چون ابر به نوروز رخ لا...
رباعیات خیام - رباعی ۳۰ تا ۳۳ lyrics
خاکی که به زیر پای هر نادانی است کفّ صنمیّ و چهرهٔ جانانی است هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است انگشت وزیر یا سر سلطانی است دارنده چو ترکیب طبایع آراست ا...
رباعیات خیام - رباعی ۳۱ تا ۴۰ lyrics
۳۱ در خواب بدم مرا خردمندی گفت کز خواب کسی را گل شادی نشکفت کاری چکنی که با اجل باشد جفت می خور که بزیر خاک میباید خفت ۳۲ در دایرهای که آمد و رفتن ماس...
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن [Ghane' be yek ostokhan cho karkas budan] lyrics

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن

با نان جوین خویش حقا که به است

کالوده و پالوده هر خس بودن

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن [Ghane' be yek ostokhan cho karkas budan] [Russian translation]

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن

با نان جوین خویش حقا که به است

کالوده و پالوده هر خس بودن

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن [Ghane' be yek ostokhan cho karkas budan] [Tajik translation]

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن

با نان جوین خویش حقا که به است

کالوده و پالوده هر خس بودن

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن [Ghane' be yek ostokhan cho karkas budan] [Transliteration]

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن

با نان جوین خویش حقا که به است

کالوده و پالوده هر خس بودن

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن [Ghane' be yek ostokhan cho karkas budan] [Transliteration]

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن

با نان جوین خویش حقا که به است

کالوده و پالوده هر خس بودن

لب بر لب کوزه بردم از غایت آز [Lab bar labe kooze bordam az ghayate az] lyrics
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز تا زو طلبم واسطهٔ عمرِ دراز لب بر لب من نهاد و می‌گفت به راز من هم چو تو بودم، دمی با من ساز (می خور، که بدین جهان نمی‌آ...
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز [Lab bar labe kooze bordam az ghayate az] [Russian translation]
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز تا زو طلبم واسطهٔ عمرِ دراز لب بر لب من نهاد و می‌گفت به راز من هم چو تو بودم، دمی با من ساز (می خور، که بدین جهان نمی‌آ...
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز [Lab bar labe kooze bordam az ghayate az] [Tajik translation]
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز تا زو طلبم واسطهٔ عمرِ دراز لب بر لب من نهاد و می‌گفت به راز من هم چو تو بودم، دمی با من ساز (می خور، که بدین جهان نمی‌آ...
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز [Lab bar labe kooze bordam az ghayate az] [Transliteration]
لب بر لب کوزه بردم از غایت آز تا زو طلبم واسطهٔ عمرِ دراز لب بر لب من نهاد و می‌گفت به راز من هم چو تو بودم، دمی با من ساز (می خور، که بدین جهان نمی‌آ...
8 9 10 11 12 13
Artists
Copyright 2023-2025 - www.lyricf.com All Rights Reserved