current location : Lyricf.com
/
Songs
Saadi Shirazi lyrics
تن آدمی شریف است به جان آدمیت [Tan-e ādami sharif ast be jān-e ādamiat] [English translation]
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت خور و خواب و خشم و...
تن آدمی شریف است به جان آدمیت [Tan-e ādami sharif ast be jān-e ādamiat] [Greek translation]
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت خور و خواب و خشم و...
خوابِ نیم‌روزِ حاکم ظالم [Khābe nimrooze hākeme zālem] lyrics
یکی از ملوک بی‌انصاف پارسایی را پرسید: «از عبادت‌ها کدام فاضل‌تر است؟» گفت: «تو را خواب نیم‌روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری» ظالمی را خفته دیدم نیم...
خوابِ نیم‌روزِ حاکم ظالم [Khābe nimrooze hākeme zālem] [English translation]
یکی از ملوک بی‌انصاف پارسایی را پرسید: «از عبادت‌ها کدام فاضل‌تر است؟» گفت: «تو را خواب نیم‌روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری» ظالمی را خفته دیدم نیم...
خوابِ نیم‌روزِ حاکم ظالم [Khābe nimrooze hākeme zālem] [Greek translation]
یکی از ملوک بی‌انصاف پارسایی را پرسید: «از عبادت‌ها کدام فاضل‌تر است؟» گفت: «تو را خواب نیم‌روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری» ظالمی را خفته دیدم نیم...
دلم تا عشقباز آمد [Delam taa eshgh-baaz aamad] lyrics
دلم تا عشق‌باز آمد در او جز غم نمی‌بینم دلی بی‌غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی‌...
دیباچه‌ی گلستان [I/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم منّت خدای را عَزَّ و جل که طاعتش موجب قُربت است و به شکر اندرشْ مزید نعمت، هر نفسی که فرو می‌رود مُمِدّ حیات‌ست و چون بر...
دیباچه‌ی گلستان [I/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [English translation]
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم منّت خدای را عَزَّ و جل که طاعتش موجب قُربت است و به شکر اندرشْ مزید نعمت، هر نفسی که فرو می‌رود مُمِدّ حیات‌ست و چون بر...
دیباچه‌ی گلستان [I/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم منّت خدای را عَزَّ و جل که طاعتش موجب قُربت است و به شکر اندرشْ مزید نعمت، هر نفسی که فرو می‌رود مُمِدّ حیات‌ست و چون بر...
دیباچه‌ی گلستان [II/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
در خبرست از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صَفوت آدمیان و تتمه‌ی دور زمان محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم شفیعٌ مطاعٌ نبیٌ کریم قسیمٌ جسیم...
دیباچه‌ی گلستان [II/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]
در خبرست از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صَفوت آدمیان و تتمه‌ی دور زمان محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم شفیعٌ مطاعٌ نبیٌ کریم قسیمٌ جسیم...
دیباچه‌ی گلستان [III/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
یکی از صاحبدلان سر به جِیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده حالی که از این معامله (آنگه که از این حالت) باز آمد یکی از دوستان (اصحاب) (م...
دیباچه‌ی گلستان [III/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]
یکی از صاحبدلان سر به جِیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده حالی که از این معامله (آنگه که از این حالت) باز آمد یکی از دوستان (اصحاب) (م...
دیباچه‌ی گلستان [IV/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
یک شب (روز) تأمل ایام گذشته می‌کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می‌خوردم و سنگ سراچه‌ی دل به الماس آب دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم هر دم...
دیباچه‌ی گلستان [IV/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]
یک شب (روز) تأمل ایام گذشته می‌کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می‌خوردم و سنگ سراچه‌ی دل به الماس آب دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم هر دم...
دیباچه‌ی گلستان [V/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
کسی (یکی) از متعلقان مَنَش بر حسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند، تو نیز اگر توانی سر خویش گ...
دیباچه‌ی گلستان [V/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]
کسی (یکی) از متعلقان مَنَش بر حسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند، تو نیز اگر توانی سر خویش گ...
دیباچه‌ی گلستان [VI/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
شب را به بوستان با یکی از دوستان (شب در بوستان یکی از دوستان) اتفاق مَبیت افتاد موضعی خوش و خرّم و درختان درهم، گفتی که خرده‌ی مینا بر خاکش ریخته و عق...
دیباچه‌ی گلستان [VI/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]
شب را به بوستان با یکی از دوستان (شب در بوستان یکی از دوستان) اتفاق مَبیت افتاد موضعی خوش و خرّم و درختان درهم، گفتی که خرده‌ی مینا بر خاکش ریخته و عق...
دیباچه‌ی گلستان [VII/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
و تمام آنگه شود به حقیقت که پسندیده آید در بارگاه شاه جهان پناه سایه‌ی کردگار و پرتو لطف پروردگار ذخر زمان و کهف امان المؤیدُ من السماء المنصورُ علی ا...
1 2 3 4 5
Artists
Copyright 2023-2024 - www.lyricf.com All Rights Reserved